روابط اجتماعی در طرحواره درمانی: نگاهی عمیق به ریشهها، الگوها و راهحلها

روابط اجتماعی در طرحواره درمانی: نگاهی عمیق به ریشهها، الگوها و راهحلها
مقدمه
روابط اجتماعی بخش مهمی از زندگی هر فرد هستند و کیفیت این روابط میتواند بهشدت بر سلامت روان تأثیر بگذارد. با این حال، بسیاری از افراد بارها در روابط خود با چالشهایی مواجه میشوند که ظاهراً تکراری و بیپایاناند. اینجاست که طرحواره درمانی (Schema Therapy) وارد عمل میشود تا کمک کند ریشههای عمیق این مشکلات را کشف کنیم.
طرحواره چیست؟
طرحوارهها الگوهای دیرپای فکری، احساسی و رفتاری هستند که در کودکی یا نوجوانی شکل گرفته و در طول زندگی فعال باقی میمانند. این الگوها در اصل تلاشهای ذهن برای معنا دادن به تجارب زندگی هستند، اما زمانی که ناسازگار یا افراطی باشند، باعث میشوند ما در روابط دچار مشکل شویم.
طرحوارههای ناسازگار در روابط اجتماعی
در طرحواره درمانی، چندین طرحواره بهطور مستقیم با روابط اجتماعی مرتبط هستند. برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
رهاشدگی / بیثباتی
فرد دائماً نگران از دست دادن دیگران یا ترک شدن است. این طرحواره میتواند باعث وابستگی شدید یا رفتارهای کنترلگرانه در روابط شود.بیاعتمادی / سوءاستفاده
فرد تصور میکند دیگران به او آسیب میزنند یا از او سوءاستفاده خواهند کرد. این طرحواره باعث فاصلهگیری هیجانی، شکاک بودن و ناتوانی در اعتماد میشود.محرومیت هیجانی
فرد احساس میکند که دیگران نمیتوانند نیازهای هیجانی او را برآورده کنند. ممکن است در روابط، فرد احساس تنهایی یا بیمهری کند، حتی اگر در ظاهر رابطهای نزدیک داشته باشد.نقص / شرم
فرد خود را بیارزش یا غیرقابل دوستداشتن میداند. این احساس میتواند مانع از نزدیکی واقعی به دیگران شود، چرا که فرد همواره میترسد که دیگران او را طرد کنند.وابستگی / بیکفایتی
فرد خود را ناتوان در تصمیمگیری یا مدیریت زندگی بدون کمک دیگران میبیند. در روابط، این طرحواره باعث وابستگی افراطی میشود.
رفتارهای مقابلهای ناسازگار
زمانی که طرحوارهها فعال میشوند، افراد معمولاً از سه سبک رفتاری برای مقابله استفاده میکنند:
تسلیم شدن: فرد کاملاً در اختیار طرحواره قرار میگیرد. مثلاً با کسی وارد رابطه میشود که او را تحقیر میکند، چون احساس میکند شایستگی عشق ندارد.
اجتناب: فرد از موقعیتهایی که ممکن است طرحواره را فعال کنند، فرار میکند. ممکن است از روابط صمیمی اجتناب کند تا احساس طرد نشود.
جبران افراطی: فرد سعی میکند خلاف طرحواره عمل کند، اما معمولاً به شکل ناسازگار. مثل کسی که برای پنهان کردن حس بیکفایتی، سعی میکند دیگران را کنترل کند.
چگونه طرحوارهها روابط ما را تخریب میکنند؟
طرحوارهها مثل لنزهایی هستند که از طریق آنها دنیا و دیگران را میبینیم. آنها باعث میشوند رفتارهای دیگران را به شکلی منفی تفسیر کنیم یا خودمان رفتاری از خود نشان دهیم که به تخریب رابطه منجر میشود. بهعنوان مثال:
کسی که طرحواره بیاعتمادی دارد، حتی در روابط سالم نیز دنبال نشانههایی از خیانت یا دروغ میگردد.
فردی با طرحواره نقص ممکن است همیشه خود را کمتر از دیگران بداند و در نتیجه، هیچگاه احساس شایستگی برای یک رابطه سالم نداشته باشد.
بازسازی روابط از طریق طرحواره درمانی
خبر خوب این است که طرحوارهها قابل تغییرند. در طرحواره درمانی از تکنیکهای شناختی، هیجانی و رفتاری برای شناسایی، چالش و جایگزینی این الگوهای ناسازگار استفاده میشود.
مراحل کلیدی درمان
شناسایی طرحوارهها: از طریق گفتگو، پرسشنامهها یا کار با خاطرات دوران کودکی.
پیوند با گذشته: بررسی اینکه این طرحوارهها چگونه در کودکی شکل گرفتهاند.
بازسازی شناختی: چالش با افکار و باورهای مرتبط با طرحواره.
تجربه مجدد هیجانی: از طریق تصویرسازی یا بازی نقش برای بازسازی تجربهها.
آموزش مهارتهای بینفردی: برای ایجاد روابط سالمتر، ارتباط مؤثر و تعیین مرزهای مناسب.
مثال عملی: رابطهای با چالش اعتماد
تصور کنید مریم، دختری با طرحواره بیاعتمادی است که در دوران کودکی والدینی بیثبات داشته. او وارد رابطهای با فردی بهنام علی میشود. علی صادق و وفادار است، اما مریم دائماً نگران خیانت است. او مرتب گوشی علی را چک میکند، بحث راه میاندازد و اعتماد ندارد. رابطه دچار تنش میشود و علی احساس خفگی میکند.
در طرحواره درمانی، مریم یاد میگیرد که این افکار و نگرانیها ریشه در کودکیاش دارند، نه در رفتار فعلی علی. با کمک درمانگر، او میتواند الگوهای فکری خود را بشناسد، تنظیم کند و راههای جدیدی برای برقراری اعتماد بیاموزد.
نتیجهگیری
طرحواره درمانی نگاهی ریشهای و جامع به روابط انسانی دارد. با شناسایی طرحوارههای ناسازگار، ما میتوانیم درک بهتری از خود و روابطمان پیدا کنیم و الگوهایی که سالها تکرار میشدند را بشکنیم. این روش، فرصت دوبارهای برای تجربهی رابطههایی سالم، صمیمی و انسانی فراهم میآورد.